دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
متکلمین - که سبکشان را میگویند سبک کلامی - اساسا قانون علت و معلول و نظام سببی و مسببی را در جهان قبول ندارند و آنچه را هم که دیده میشود تقریبا یک امر تشریفاتی میدانند و گویند فکر میکنند تقید به نظام علت و معلول نوعی محدودیت قائل شدن برای خداست که بگوییم از یک علت معین معلول معین پیدا میشود و بعد هم کانه خدا را از کار خودش منعزل کردهایم ، نه ، این حرفها در کار نیست ، هر چیزی را ما مستقیم و بلاواسطه باید به خدا نسبت دهیم . بعد میگویند خداوند هم چون حکیم است کارها را بر طبق مصلحت انجام میدهد ، کاری که خوب هست میکند و به مقتضای حکمتش باید هم بکند ، اگر نکند به حکمتش ضربه میزند ( تازه آنهایی که قائل به حسن و قبح هستند [ چنین میگویند ] ، آنهایی که نیستند این مقدار را هم نمیگویند ) ، کار بد را هم نباید بکند ، اگر بکند باز به خدایی و حکمتش ضربه میزند . این است که کارهای خوب را تعبیر میکنند که " یحب علی الله " بر خدا واجب است ، چون نیک است بر او واجب است چنین کاری را بکند ، و کار بد را میگویند - مثلا - قبیح است بر خدا که چنین بکند . این سبک استدلال البته سبک صحیحی نیست ، چه از آن جهتی که انکار نظام علت و معلول است و چه از نظر اینکه انسان بخواهد خداوند را محکوم یک قاعده و قانون کرده باشد که خدا این کار را میکند به دلیل اینکه اگر نکند خلاف است ، یعنی تحت این انگیزه این کار را میکند ، اگر این کار را نکند خلاف کرده است ، برای اینکه خلاف نکند [ این کار را میکند ] . اصلا " برای " که معنایش حکم انگیزه را داشته باشد ، با خدایی یعنی با واجب الوجود بودن ، با اینکه خودش تحت تأثیر هیچ علتی قرار نداشته باشد منافات دارد . و بعلاوه این حسن و قبح هایی که ما درک میکنیم ، اینها را به اصطلاح میگویند امور اعتباری بشری است ، یعنی اینها یک چیزهایی است که فقط در زندگی بشر صادق است ، در غیر آن صادق نیست . این یک سبک است که اساسش [ این است ] : چون این کار نیک است باید باشد ، چون این کار بد است نباید باشد . این یک سبک فکر است . ما اینطور نخواستیم استدلال کنیم که پیغمبران اگر باشند وجودشان مفید است ، چون اگر ما فرض میکنیم وجودشان مفید است میگوییم هر چیزی هم که مفید است خوب است ، پس باید خدا این کار را کرده باشد
سبک فلسفی
دسته بندی | باستان شناسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
مقدمه
امروزه در مطبوعات و رسانه ها و حتی مجامع سیاسی کشور مجادلات و مباحث فراوانی در ارتباط با آبگیری سد سیوند و تاثیراتی منفی که می تواند بر مجموعه باستانی دشت بلاغی، پاسارگاد و دیگر آثار باستانی کشور در آن منطقه داشته باشد، سر گرفته است. در این میان تمامی افرادی که دلی در گروی ایران عزیز دارند به دو دسته تقسیم شده و دسته ای از ایجاد سد و آبگیری آن در جهت حمایت از کشاورزان و اقتصاد منطقه و دسته ای دیگر از خودداری از آبگیری سد به جهت حمایت از آثار باستانی که نمایشگر تاریخ بزرگ کشورمان است دفاع می کنند.
نکته مهم در این ارتباط آن است که اگر چه قضاوت درست و بدون تعلق فکری در ارتباط با درستی و یا نادرستی این عمل بسیار دشوار است چرا که از یک سو خدمت رسانی به کشاورزان و مردم منطقه ضروری و از سوی دیگر حمایت و حفاظت از آثار باستانی کشور نیز لازم است. لذا تمامی اظهار نظر ها و قضاوت هایی که امروزه در مطبوعات و رسانه ها وجود دارد بیشتر از دریچه نگرانی هایی است که فرد مورد نظر در این ارتباط برخوردار است. کسانی که در این خصوص اظهار نظر کرده اند تمامی افراد از هر قشر و با هر درجه از اطلاعات و دلبستگی را شامل می گردند و همگی از دریچه دید خود آبگیری سد سیوند را تحلیل و نتایجی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... گرفته اند.
اما وجه یا بعدی از این موضوع در ارتباط با جنبه حقوقی آن، کمتر مورد توجه بوده است. در اطلاعات و اخبار گزارش های متعددی دایر بر شکایت کانون مدافعان حقوق بشر و مشخصاً دو وکیل معروف کشورمان یعنی خانم شیرین عبادی و آقای محمد علی دادخواه علیه آقایان اسفندیار رحیم مشائی به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و پرویز فتاح وزیر نیرو در نزد دادسرای مرودشت وجود دارد.
در این نوشته به عنوان دانشجوی حقوق، بدون داشتن هیچ نوع گرایشی در پذیرش یا عدم پذیرش آبگیری سد بر آن هستم تا این موضوع را از نظر صرف حقوق تحلیل نمایم. در اینجا لازم به ذکر است که من هم همچون دیگر افرادی که در این خصوص اظهار نظر داشته اند، اگر نظری موافق هر کدام از این دسته ها ارایه کردم به معنی رد نظر دسته مقابل نیست که تلاش و اقدام هر دو دسته همانگونه که گفتم چون برای ایران انجام می گردد با ارزش است لیکن قواعد حقوقی و تحلیل موضوع مرا ناچار به نتیجه گیری به نفع یکی از این دسته ها می کند.
تنگه بلاغی و مجموعه باستانی آن به علاه پاسارگاد و مقبره کوروش از جمله مهمترین آثار باستانی کشور و خاستگاه تمدن ایرانی است. آثاری همچون موارد فوق در لسان حقوقی تحت عنوان میراث فرهنگی به رسمیت شناخته شده و تحت حکومت قواعد و مقرراتی (داخلی یا بین المللی) قرار گرفته است.
اموال و آثار فرهنگی در قانون ایران مورد تعریف قرار گرفته است. ماده اول "آئین نامه مربوط به ورود و صدور اموال فرهنگی"، مصوب 28 مهرماه 1354 هیات وزیران در تعیین مصادیق اموال فرهنگی اعلام می دارد که این اموال عبارتند از "اشیاء عتیقه ایرانی، اشیاء عتیقه خارجی، آثار فرهنگی و آثار هنری" و در بند 3 ماده چهارم این آئین نامه در راستای تعریف آثار فرهنگی مقرر می دارد که "آثار مربوط به تاریخ از جمله تاریخ علوم و فنون، تاریخ نظامی و اجتماعی و همچنین مربوط به زندگی رهبران، متفکران، دانشمندان، هنرمندان و رویدادهای مهم ملی و اجتماعی."
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
موسیقی رامشگران شمال خراسان در درجۀ نخست موسیقی آوازی است رامشگر آوازش را با دو تار همراه می کند. هنگامیکه نوازندهای شمال خراسان دوتارش را به صدا درمی آورد، رفته رفته سوز و گداز و آه درونی وجود دارد نیز بیشتر و بیشتر می شود. با انگشتانش دوتار را می نوازد و به یاد حادثه ها و اتفاقات تلخ و شیرین در گذشته و یا تاریخ سرزمین و قوم و طایفۀ خود می افتد. اینجاست که بناگاه همراه با ساز زدن شروع به خواندن و بیان این اندوهها و تهاجمات و غارتگریها و ظلم و ستمها می کند با نیازش می نوازد و با زبانش تاریخ را بیان می کند و با یاد تاریخ می خواهد حماسه ها و شجاعتهای مردان طایفۀ خود را بازگو سازد و بر همگان روشن کند. داستانهایی که اگر بازگو نشود چه بسا به فراموشی سپرده شود ، آنچنانکه صادق هدایت می نویسد :
« ایران رو به تجدد می رود، این تجدد در همه طبقات مردم بخوبی مشاهده می شود، رفته رفته افکارش عوض شده، رفتار و روش دیرین تغییر می کند و آنچه قدیمی است منسوخ و متروک می گردد. تنها چیزی که در این تغییرات ما تألیف است ، فراموش شدن و از بین رفتن دسته ای از اضافه ها، قصه ها، پندارها و ترانه های ملی است که از پیشینان با یادگار مانده و تنها در سینه ها محفوظ است زیرا تا کنون این گونه تراوشها کلی را کوچک شمرده و .... »[1]
داستان گویی یکی از ملحقات موسیقی شمال خراسان چه در میان کردها، چه ترکها و یا ترکمنها است و یکی از مهمترین شکلهای اجرایی موسیقی بخش های شمال خراسان نیز بشمار می رود. این داستانها توسط بخشی با آواز و همراهی دوتار اجرا می شود. بخش آوازی را می توان به دو گونۀ کاملاً مشخص تقسیم کرد، یکی بیان محاوره ای و نقلی که بسیار به شیوۀ نقالی شبیه است و دیگری بیان آوازی. قسمتهای مختلف داستان، با این دو شیوه اجرا می شوند.
شیوۀ نقلی برای شرح رویدادهای داستان مورد استفاده قرار می گیرد. در این داستان گویی دوتار علاوه بر همراهی کنندۀ آواز ،در بیشتر اوقات نقش مکالمه ای را با آواز یا داستان انجام می دهد، حاج قربان سلمانی دربارۀ داستان گویی معتقد است که ترکها در موسیقی خود داستان گویی دارند و موسیقی را با داستان به هم می آمیزند و اجرا می کنند و می گوید موسیقی کردها از نظر داستانی به هم می آمیزند و اجرا می کنند و می گوید موسیقی کردها از نظر داستانی دارای عمق و ریشۀ کمتری است[2]. با تمام این موارد موسیقی کردها از قدمت بیشتری نسبت به موسیقی ترکها و ترکمنها برخوردار است[3]. در این خصوص پیرامون این ؟؟ می توان عنوان کرد که در هر کدام از طایفه های شمال خراسان یک قسمت از موسیقی رنگ و نمو بیشتری نسبت به سایرین دارد. نقلهای ترکی که همراه موسیقی اجرا می شود، موسیقی کردها که سرشار از داستانهای عاشقانه و عارفانه است و موسیقی ترکمنها که مانند موسیقی ترکی همراه نقلهای ترکمن بر ارزش و اعتبارش افزوده می شود، همه و همه نشان از قدمت و اصالت و بی مانند موسیقی این هنر آسمانی در شمال خراسان دارد. اما می توان نوشت که داستان گویی در هر سه طایفه (ترکها، کردها و ترکمنها) وجود دارد. داستانهای شمال خراسان را از نظر مضمون می توان به سه گروه اصلی تقسیم بندی کرد، الف) مضمون عاشقانه این نوع داستانها ماجراهای عاشقانه قهرمان و دلبر او را بازگو می کنند که همیشه با مخالفت و ناسازگاری همراهاست و الگوی آنها حماسه های غنایی قرون وسطایی مانند لیلی و مجنون و فرهاد و شیرین است. اینگونه روایتگرری در میان رامشگران ترک زبان بویژه در آسیای میانه بسیار رایج است. از میان شناخته ترین این داستانها می توان از اصلی و کرم (داستانهای ترکمنی)، غریب و شاه صنم (ترکی) ، همراه و صیادخان (ترکی و ترکمنی) ، حمراء و حور لقاء (ترکی و ترکمنی)، گل و بلبل ، وامق و عذرا ، شاه اسماعیل و گلزار خانم، طاهر و زهره (ترکی و ترکمنی) و ..... را نام برد.
دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
مقدمه مهدی در قرآن
قرآن کریم به عنوان مهم ترین منبع اسلامی حاوی آیاتی است که درباره مسائل آینده و حوادث آخرالزمان و استیلای خوبان بر جهان حکومت یافتن صالحان و حضرت سخن گفته هر چند در این آیات به جزئیات مساله اشاره نشده است اما این آیات را مفسران بر طبق مدارک حدیثی و تفسیری مربوط به حضرت مهدی و ظهور آخرالزمان دانسته اند در این قسمت آیاتی را در مورد حضرت مهدی بیان شده مطرح می کنیم سپس بصورت جدا به ذکر آیاتی در ارتباط با نشانه های ظهور حضرت مهدی است می پردازیم .
تعدادی از آیاتی که در ارتباط با حضرت مهدی بیان شده را ذکر می کنیم :
( مادر زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان صالح ما به ارث می برند )
( علی بن ابراهیم ذکر را تمام کتب آسمامی می داند مفسرین دیگر ذکر تورات دانسته اند و برخی موارد از ذکر را قرآن جید ذکر کرده اند همان گونه که در خود آیات قرآن این عنوان یعنی ( ان هوالّاذکر للعالمین )[2] به قرآن نسبت داده شده است . )
امام باقر در ذیل این آیه می فرماید :
( هم اصحاب المهدی فی آخرالزمان ) بندگان صالحی که وارث زمین می شوند یاران مهدی در آخرالزمانند .
شیخ طبرسی بعد از نقل این حدیث می گوید :
حدیثی که شیعه و سنی از پیامبر روایت کرده اند بر گفته امام دلالت دارد و آن حدیث این است :
( اگر از عمر دنیا باقی نماند مگر یک روز ، خداوند همان روز را آن قدر دراز میگرداند تا مردی صالح از اهل بیت من برانگیزد و او جهان را همانگونه که از ظلم و ستم پر شده باشد از داد و دادگری لبریز می سازد .
شیخ موسی نیز در تبیان در تفسیر این آیه از امام محمد باقر نقل می کنند که فرمودند : این وعده الهی برای مومنان است که آنان تمامی زمین را به ارث خواهند برد .
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند وعده داده است که آنها را جانشین پیشینیان کند همچنان که امتهای صالح قبلی را پیش از اینها جانشین پیشینیان قرار داد و دینی را که برای آنان پسندید بر همه ادیان تمکین و تسلط بخشد و پس از ترس ، ایمنی کامل به آنان دهد که مرا ستایش کنند و هیچ چیز را شریک من ندانند و هر کسی بعد از این کافر شود جزو بدکاران و گناهکاران خواهد بود .
امام سجاد در ارتباط با این آیه می فرماید :
(هم و الله شعتنا اهل بیت یفعل الله بهم علی یدی رجل منا و هو مهدی هذه الامه این گروه همان پیروان ما هستند که خداوند به وسیله مردی از خاندان ما این موضوع را تحقق می بخشد او مهدی این امت است . )
این آیه درارتباط با امام زمان است که خداوند او را بر همه ادیان غالب می کند و زمین را از عدل و داد پر می کند در روایاتی که از ائمه اهل بیت نیز رسیده تاویل این آیه را متعلق به حضرت مهدی و ظهور او می دانند از جمله : از ابوبصیر روایت شده که گفت از امام رضا در مورد آیه (هو الّذی ارسل رسوله بالهدی ….) سوال کردم فرمود
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 62 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
آغاز مهاجرت
با آغاز جنگهای سخت میان نظامیان وابسته به شوروی سابق و شبه نظامیان مجاهدین افغان تعداد زیادی از مردم افغانستان بخاطر نجات از جنگ ، فقر و گرسنگی افغانستان را ترک و به کشورهای مختلف پناهنده شدند که در این میان بیشترین آنان به ترتیب ، ایران کشوری در غرب و پاکستان در کشوری جنوب و شرق افغانستان را برای مهاجرت بر گزیدند. در میان کسانیکه بیش از همه از جنگ متضرر میگشتند ، پشتونها بیشتر به پاکستان و [تاجیک]ها ، هزارهها و تعدادی از مردم ترکمن افغانستان به ایران پناهنده شدند.
مهاجرت به ایران
تعدادی از مهاجران افغان مقیم شیرازدر ایران آغاز مهاجرت افغانها همزمان بود با جنگ ایران و عراق . خمینی رهبر وقت حکومت ایران سپاه و بسیج را مکلف ساخت تا با افغانهای مهاجر همکاری کنند او گفته بود ما مسلمانیم، آنها هم مسلمانند، ما باید از آنها پذیرایی کنیم.[۱]. دولت وقت ایران مرز را به فرمان خمینی به روی افغانها گشود ، افغانها مکلف به پرداخت وجه و یا ارایه گذرنامه و ویزا نبودند ، مرز موسوم به اسلام قلعه - دوغارون عمده ترین محل تردد افغانها بود ، شهرهای مرزی افغانستان با ایران از جمله هرات ، فراه و نیمروز بتدریج با کاهش جمعیت مواجه شدند. بیشترین این جمعیت به استان خراسان سرازیر شدند ، مناطق تربت جام ، تربت حیدریه و شهر مشهد مملو از افغانهای مهاجر شدند ، تعدادی از آنها بتدریج به سایر استانهای دیگر ایران از جمله تهران ، شیراز و اصفهان رفتند.
وظیفه و اشتغال
تعدادی از کارگران افغان در حال حفر چاه در تهران.دولت ایران بر اساس قوانین این کشور اجازه کارهای رسمی به مهاجران نداد . تنها به تعداد معدودی از افغانهای مرتبط با مجاهدین با ایجاد دفاتر سیاسی از جمله دفتر جمعیت اسلامی افغانستان ، دفتر سیاسی حزب اسلامی افغانستان ، دفتر سیاسی حزب وحدت اسلامی افغانستان و چند نهاد کوچک دیگر به آنها اجازه داد تا به فعالیتهای سیاسی بپردازند. دولت ، دفاتر احزاب سیاسی را حمایت میکرد و مجاهدین افغان را تحت پوشش اقتصادی قرار میداد. مهاجران عادی آرام آرام به کارهای شخصی مصروف شدند ، کار در ساختمانها ، دامداریها و بخش کشاورزی عمده ترین محل کسب درآمد افغانها بود. وضعیت اقتصادی افغانها گاها" رو به وخامت گرایید و گاهی نیز وضعیت بهتری داشتند. بر اساس آمار ارائه شده سه ملیون مهاجر افغان بتدریج وارد ایران شدند.[۲].
وضعیت اجتماعی مهاجرین
افغانهای مهاجر بتدریج با یکدیگر پیوند خویشاوندی بستند ، تعدادی نیز با دختران ایرانی ازدواج کردند و در مواردی نیز دختران افغان با مردان ایران پیوند زناشویی بستند. در این مدت ، مهاجران افغان تجربههای زیادی را بدست آوردند و در مقابل ، تجربه هاو نوع نگرشهای جدیدی را نسبت به جامعه افغانستان، به کشور میزبان انتقال دادند. ایران خانه دوم تعداد زیادی از مهاجرین شد ، برخی از آنها زمین و املاک شخصی را خریداری کردند و برخی حتی دیگر حاضر به بازگشت به افغانستان نبودند. تعدادی از مهاجرین در جنگ ایران و عراق شرکت کردند ، سهم مهاجران در نو سازی و بازسازی ایران گسترده بود ، تا جای که محمد کاظم کاظمی در شعر معروف بازگشت نوشت " به سنگ سنگ بناها نشان دست من است. عدهای هم دست به خلافکاری از جمله قاچاق مواد مخدر زدند. هرگونه عملکرد منفی افغانها بشدت در ایران منتشر میشد و چهره منفی را از افغانها در این کشور ترسیم میکرد.
مزیتهای مهاجران برای ایران
کارگران افغان در ایجاد تقریبا همه ساختمانهای جدید ایران نقش داشتند.استفاده از نیروی کار پرتلاش کم توقع مهاجران افغان بزرگترین فایده مهاجران افغان برای ایران بود ، آنها در بدل حقوقی کم کار بهتر انجام میدادند. در این سه دهه اخیر شاید کمتر ایرانی ( را پیدا کرد که ساختمانهای و خانههای شان توسط کارگران افغان ، ساخته نشده باشند.
هر چند حضور کاگران و مهاجرین افغان در ایران، همواره موجب نارضایتی کارگران ایرانی بود و بارها آنها خواهان برخورد جدی دولت با معضل بیکاری شدند، اما دولت و شرکتهای خصوصی در ایران از حضور مهاجرین افغان نهایت استفاده اقتصاد را بردند تا آنجایی که یک سال پیش که یکی از روزنامههای ایران با اعتراف به این واقعیت تحت عنوان «سازندگان ایران، اما بی نام و نشان »این موضوع را مورد ارزیابی قرار داد. در این مدت کمتر سنگبری، دامداری ، جاروکشی خیابانها و... را میتوان دید که کارگران ایرانی در آنها حضور داشته میداشتند سازمان ملل متحد از ابتدای مهاجرت افغانها به ایران تا اکنون به جمهوری اسلامی ، جهت پذیرایی از سه میلیون مهاجر، میلیونها دلار کمک نمودهاست. اما رسانهها و مقامات جمهوری اسلامی هیچگاه از این کمکها یادنکرده و میزان سالانه آن را مشخص نکردهاند